سیزده فروردین روز رفع نحوست از طبیعت
گفته اند: “دو نعمت است که قدرشان ناشناخته است:امنیت و سلامتی”. ارزش هردوی اینهااگراز بین بروند- که امیدوارم هرگز چنین نشود- شناخته می شود.
اما هر دوی اینها در فضا و طبیعتی که تغییر شکل نداده و اوصاف و ویژگیهای خود را حفظ کرده باشد، به کار می آید و وجود دارد.
مجسم کنیم زمینی را که نه گیاه و درخت و سبزه ای در آن وجود دارد و نه آبی جاری است و به تبع نه پرنده و چرنده ای در آن به جولان مشغول است.
نسیمش خاک و غبار به همراه دارد و بوی خاک خشک و لاشه در حال تجزیه حیوانات مشام را می آزارد.
در تجسم چنین فضا و زمینی مطمئناً نمی توان جایی را به انسانها اختصاص داد. زیرا در این وضعیت امکان و مجالی برای بقای انسان باقی نمی ماند.
کره زمین ما همچون قطعه ای اسفنج است که علاوه بر سوراخهایی که داشته ماهم آن را بیشتر و بیشتر, سوراخ سوراخ کرده ایم وحالا به فشردنش مشغولیم تا آنچه را در آن است هرچه زودتر و هر چه بیشتر تخلیه کنیم.
کسانی که اینگونه عمل می کنند شاید می پندارند نقاط خوش آب و هوا و پر آب و آرامی هم در جهان وجود دارد که می توانند پس از چاپیدن قسمتی از دنیا, نتیجه این چاپیدن ها را بردارند و به آن بهشت های زمینی کوچ کنند.
اما اگر روندتخلیه وتخریب طبیعت همینگونه ادامه پیداکند, دیری نخواهد پایید که هیچ جایی که قابل سکونت باشد برای هیچکس باقی نخواهد ماند.
واضح است که این سرنوشت شوم برای مناطقی که ذاتاً کم آب و خشک و کم درخت هستند زودتر ظاهرخواهدشد.
مناسبتهایی همچون سیزدهم فروردین یا روز درختکاری وامثال اینها فرصتی است برای ژرف نگری به طبیعت ومسائل و مصائب آن که معمولاً-به خاطر گرفتاریهای زندگی وشاید هم تجاهل العارف و یا از سر ناچاری-توجه دقیق و جدی به آن نداریم.
دیوارهای سیمانی وفواصل و مرزهایی که ما را ازطبیعت جدا می کند,اجازه نمی دهد آنچه را داریم و متأسفانه داریم ازدست می دهیم, به وضوح ببینیم و سعی در چاره اندیشی کنیم.
پناه بردن به دشت و صحرا در روز سیزدهم فروردین نه فقط به منظور دفع و رفع نحوست ازخانه های ما, بلکه برای چاره اندیشی ورفع و دفع نحوست از طبیعت است تامجبور نشویم مجلس ترحیم طبیعت و خودمان را یکجا بگیریم. والله اعلم