فرار، جنگ، مذاکره

فرار،جنگ،مذاکره

۱_وقتی موجودات زنده _غیر انسان_ به لحاظ تعارض منافع با هم روبرو می شوند فقط دو حالت پیش می آید یا یکی ازآنها فرار می کند و میدان را برای حریف خالی می گذارد و یا به جان هم می فاتند و زد و خورد را آنقدرادامه می دهند تا یکی از ایشان کشته و یا فراری شود. پس به طور خلاصه می توان گفت نتیجه رویارویی خصمانه حیواناتی به غیر انسان یا فرار است یا جنگ.

۲_مقابله حیوانات متکلم یا ضاحک یا درک کننده مفاهیم مجرد (اوصافی که برای تمیز انسان و یا سایر حیوانات به کار می رود و البته معلوم نیست واقعا منحصر به انسان باشد) یا رویارویی حیواناتی که خداوند اولین جلوه آفرینش خود را در آنها به ودیعه نهاده و باعث شده است «حیوان عاقل» نامیده شوند ، نتیجه سومی هم می تواند داشته باشد : «مذاکره»

۳_مذاکره لزوما نباید به تصمیم یا سازش منفعلانه و خفت بار طرف منجر شود. طرفین یا اطراف مذاکره نقاط قوت و ضعف خود را می دانند و ضمن مذاکره _اگر از مذاکره کنندگان هوشیار و کارکشته و نفوذ ناپذیر استفاده کنند_ خواهند توانست به نقاط قوت و ضعف حریف هم پی ببرند و اگر در این خصوص اطلاعات قبلی دارند آگاهی های خود وسیع تر و دقیق تر و کامل تر کنند و با چشم باز و دید روشن به تصمیم گیری بپردازند.

حاصل کار ممکن است چیزی باشد که برای هر دو طرف موفقت و پیروزی تلقی شود. البته ممکن است مذاکره هیچ نتیجه ای نداشته باشد و در پایان طرفین در نقطه آغاز باشند. اما مسلم است اگر کار به صورت حرفه ای انجام شود ، در این مقطع، اگر نتیجه مثبت و سازنده ای هم حاصل نشود، طرف پیروز و طرف شکست خورده و چیزی که موجب وهن و خواری یک طرف شود وجود نخواهد داشت. در عین حال طرفین و وابستگان آنها _اگر وابستگانی داشته باشند_ این احساس را خواهند داشت که اولین جلوه آفرینش _یعنی عقل_ را در حد توان به کار گرفته اند هرچند نتیجه به دست نیامده است.

۴_اما دو صورت دیگر برخوردهای حیواناتی که سخنگو و خندان ودرک کننده مفاهیم کلی و مجرد نیستند، هر گاه از جانب انسان برگزیده شود، بر آنچه عقل حکم می کند منطبق نیست زیرا:

الف- طرفی که کشته می شود همه چیز را می بازد و فرموده خداوند را درباره اینکه هیچکس نباید خود را به دست خویش در مهلکه افکند نادیده می گیرد.

ب- همچنین آنکه شکست می خورد و فرار می کند، بازنده همه چیز است و ننگ گریز را هم پذیرفته.

پ- آنکه پیروز می شود وظاهرا برنده است _چون موضوع در جامعه انسانی مطرح است و نه مجموعه ای از حیوانات_ ناچار همواره پاسخگوی پرسش هایی باید باشد که در مورد نحوه پیروزی و بهایی که برای آن پرداخت شده مطرح می شود. مضافا اینکه طرف پیروز باید همواره در انتظار مواجهه با طرف قوی تری _که به مذاکره معتقد نیست_ باشد.

ت- در دنیای امروز با توجه به امکانات تسلیحاتی موجود، که هر چند از نظر نحوه کاربرد و پیچیدگی فناوری بسیار متفاوت و متنوع اند، اما نتایج تخریبی و فاجعه بار مشابهی می توانند داشته باشند. حالتی را هم می توان تصور کرد که برخورد هیچ طرف پیروزی نداشته باشد و به تعبیری هر دو موجود متعارض عملا و یا اعتباراً نابود شوند.

۵_به این مجموعه این واقعیت را باید افزود: آنکه با _محاسباتی_ خود را طرف پیروز برخود می پندارد، علی رغم وجود همه امکانات علمی و محاسباتی، ممکن است اشتباه کرده باشد. زیرا هر جا «عامل انسانی» وجود دارد، امکان خطا هم هست و برتری تسلیهاتی و نظامی همیشه ضامن پیروزی قطعی _و حتی نسبی_ نیست.

تاریخ گذشته و معاصر موئد صحت این استنباط است. برخی پدیده ها است که آثار تخریبی و وحشتناک دارد و در عین حال غیر قابل پیش بینی و پیشگیری است و با امکانات و سلاح های پیشرفته موجود هم نمی توان با آنها مبارزه کرد. پس آنها که خود را در هر مبارزه احتمالی پیروز می پندارند نیز از «مذاکره» ضرر نمی کنند.

۶_حاصل اینکه، به عنوان یک نظر کلی و بدون توجه به مصادیق عملی، گمان می رود «مذاکره» در همه تعارض ها و مناقشه های بین افراد و اشخاص و دولتها، قابل توصیه باشد هر چند به نتیجه مطلوب و قطعی و حل کامل مشکل منتهی نشود. به ویژه با توجه به اینکه، تجدید دوستی و یا حداقل «همزیستی مسالمت آمیز» بین کشور ما و کشورها و دولتهایی که به نظر می رسید به جهتی با آنها «قهر ابدی» کرده ایم، کم سابقه نیست و موارد متعددی دارد. مشابه چنین تحولی را در روابط کشورهایی که پنداشته می شد تا پایان دنیا دشمنان خونی یکدیگر خواهند بود، بسیار می توان دید. والله اعلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *