(دفاعیات بهمن کشاورز از پرونده تسخیری قتل سال ۱۳۶۹)
ریاست محترم و مستشاران معظم شعبه ۱۱ دیوانعالی کشور
احتراماً. خلاصه مدافعات خود را از متهم پرونده کلاسه فوق جهت ضبط در پرونده تقدیم میکنم. اولاً خلاصه ماجرا و صورت مسئله: اوراق پرونده حکایت از آن دارد که متهم به دنبال وقوع نزاعی که مسبوق به سابقه ای نبوده ضربهای با چاقو یا کارد به ران … نام زده است که منجر به قتل او شده است متهم در اولین جلسه تحقیق اتهام را انکار کرده لکن در جلسات بعد بدوابه اخذ کارد از… و ایراد جرح به مقتول و سپس به کشیدن کارد و ایراد ضربه به دست مقتول و نه ران او و متعاقباً به وارد کردن زخم به پای مقتول و بالاخره در مواجهه با اولیای دم و سایر حاضرین در صحنه به ایراد جرح منتهی به مرگ مقتول اعتراف کرده است پس از صدور نظریه به قصاص شعبه دیوانعالی کشور با این استدلال که جراحت ران غالباً کشنده نیست و اتفاقاً به شریان خورده از تنفیذ نظریه امتناع کرده است. محکمه ماهوی پس از جلب نظر تعدادی از چاقوکشان محبوس در زندان به عنوان خبره و کارشناس که حسب اعلام رئیس بازداشتگاه اظهار نظر کردهاند که ضربه ران اگر به موقع به بیمارستان نرسانند کشنده است مجدداً به قصاص رای داده است. با اصرار محکمه ماهوی موضوع در هیئت عمومی مطرح شده و نماینده دادستان اجمالا نظر داده که جرح وارد بر ران نوعاً کشنده نیست و قصد قتل هم احراز نمیشود لذا مورد از مصادیق شبه عمد است نهایتاً هیئت عمومی دیوان کشور هم به عدم قابلیت تنفیذ حکم محکمه کیفری نظر داده است پس صورت مسئله خلاصه این است که عمل فردی که با کارد یا چاقو ضربهای به ران کسی زده و بدون اینکه قصد قتل او را داشته باشد باعث مرگش شده قتل عمدی محسوب میشود یا خیر؟
ثانیاً دفاع ما: صرفنظر از انکار اولیه متهم و انکار مکرر او در مراحل دادرسی که ظاهراً در اینجا مفروغ عنه است و صرف نظر از سوابق متهم که هر چند مورد اشاره و توجه محکمه ماهوی در حکم ثانویش قرار گرفته لکن در جرائم مستوجب قصاص تاثیری در مقام ندارد و صرف نظر از اقدام غریب و بدیع دادگاه کیفری در مورد استمزاج از چاقوکشان به عنوان خبره که اگر متداول شود تبعات عجیب و غیر قابل پیشبینی پی در پی خواهد داشت و خدا عالم است که در چه اموری از چه کسانی و ارباب چه حرف و مشاغلی استخبار و استطلاع خواهد شد در مورد آنچه واقع شده میتوان گفت: الف- بین متهم و مقتول سابقه عداوت و خصومت و حتی آشنایی نبوده است. ب- تلاقی و برخورد طرفین هم اتفاقی و از بد حادثه بوده است. ج- متهم کاردی با خود نداشته بلکه ظاهراً … نام در وسط معرکه کارد را در دستش گذاشته است.د- وجود شریانی که پارگی آن ممکن است منجر به مرگ شود در ناحیه ران چیزی نیست که عوام از آن مطلع باشند و حتی خواص نیز اغلب از این معنی آگاهی ندارند و با فرض اطلاع اجمالی محل این شریان و مسیر آن وسایر جزئیات حتی بر خواص هم پوشیده است. ه- همچنانچه دیوان محترم کشور نظر داده ضربه ران نوعاً کشنده نیست چه ضربههای کشنده را معمولاً به گردن و سینه و احیاناً شکم میزنند و نواحی ای نظیر دستها و پاها و شانه به طور کلی و بنا بر اصل نواحی غیر حساس محسوب میشوند از همین رواست که ضربات ناشی از خودزنی معمولاً به این نقاط وارد میشود بنابراین نه قصد قتل وجود داشته و نه ناحیه جرح و نوع ضربه نوعاً کشنده بوده است. لذا نمیتوان به تحقیق عنوان قتل عمدی در ما نحن فیه قائل شد لذا اینجانب نیز از باب وظیفه وکالتی و در صورت ثبوت صدور اصل فعل از موکل معتقد به تحقق قتل شبه عمد هستم و استدعای اتخاذ تصمیم بر این مبنا را دارم.
با تقدیم احترام وکیل تسخیری بهمن کشاورز