شأن وکیل دادگستری (۲)

شأن وکیل دادگستری (۲)

آیت الله سید محمد خامنه ای که فقیهِ وکیل و وکیلِ فقیه هستند، در گذشته به مرحوم بهشتی گفتند که بهترین بازرس برای قضات و تشکیلات عدلیه، وکلای دادگستری هستند و بهترین بازرس برای وکلای دادگستری، قضات دادگستری هستند اینها می توانند یکدیگر را رصد و اصلاح کنند.  نظیر این سخن را نیز جناب دکتر بهروز تقی خانی فرمودند که وکیل برای مباشرت در اعمال حق دفاع مردم وظیفه اش را انجام می دهد اما در عصر جدید یک وظیفه مهمتری هم دارد و آن این است که بررسی و رصد کند که قوه قضائیه و قضات حقوق مردم و قانون را رعایت کنند و به عبارتی کارشان را درست انجام دهند.

موضع نهاد وکالت این قسمت قضیه است اما این در عالم نظر و از نظر آرمانی است. هم بیان خوبی است و هم در صورت اقدام و عمل نتایج بسیار خوبی می تواند داشته باشد.اما اینکه آنچه واقعاً در عالم عمل اتفاق می افتد چیست و از قوه به فعل در آوردن آن چقدر جنبه آرمانی و چقدر عملی است مقوله دیگری است.
ملاحظه بفرمایید که الان در مورد نهاد وکالت و ویژگی هایی که باید داشته باشد تا نهاد وکالتی که قابل انطباق بر معیارهای بین المللی باشد مساله داریم و گرفتار این قسمت هستیم پس به طریق اولی از نظر آرمانی و نظری این نظارت متقابل خوب است و باید در این زمینه بحث کنیم و سعی کنیم روشن گری کنیم و موضع وکالت را آنچنان که باید باشد نه آنچنان که هست بیان کنیم و بخواهیم که به آن سمت حرکت کنیم.  اینکه این موضوع از قوه بالفعل دربیاید مستلزم این است که سازمانی که ما می خواهیم ناظر بر آن باشیم و با آن نوعی دیالوگ متقابل داشته باشیم یعنی ما برآنها نظارت کنیم و آنها بر ما و هر دو مصحح رفتار همدیگر باشیم، با ما همسو باشد و همکاری کند .  اما به نظر نمی رسد که این سازمان اصلاً در پی آن باشد که چنین تاسیسی را بپذیرد . بله به صورت انفرادی و تک تک این اتفاق می افتد. اگر زمانی در عملکرد قوه قضائیه و قضات عملی دیده شد باید به کانون متبوع اعلام شود و اتحادیه مکلف است اینها را به گوش مسئولین برساند.

باید این را هم بگویم که هر باری که این کار را کردیم نتیجه داده است ولی شاید به لحاظ همان تفکیکی که قائل نیستیم این کار را انجام نمی دهیم ولی باید گفت و همواره هم گفته ام و حتی نوشته ام چون این حداقل کاری است که می توان انجام داد. هر چیزی محتاج آموزش است از جمله این موضوع.

به خصوص با توجه به این که الآن جوانان به اندازه ای دغدغه تلاش معاش را دارند که توقع آرمان گرایی و اقدامات این چنینی را نمی توان از آنها داشت بنابراین در کنار آموزش باید تلاش شود از نظر مالی و معاشی هم وکیل در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند به موارد عالیتر بپردازد. در کشورهای دیگر احساس وظیفه به طور جدی تری در بین وکلا هست در ما کمتر و امیدواریم بیشتر شود.

تعداد افرادی که اصولاً درگیر این قضایا می شوند در جامعه وکالت محدود است و ترجیح می دهند کارشان را انجام دهند و به اینکه در جامعه وکالت و در مجموع چه خواهد شد خیلی توجه ندارند. در وکلای قدیمی نیز دیگر تاب و توان از بین رفته و به نوعی حوصله نمانده -که بدیهی است- که پیگیر این قضایا باشند . اما این موضوع برای جوانان بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از جوانان هم هستند که خیلی می فهمند، فعال و اجتماعی اند و اگر مشکل گذران زندگی را نداشته باشند منشأ تحولات مهمی می توانند باشند.

ما وکالت در مرافعه را در فقه داریم ولی اینکه به یک حرفه ای تبدیل شود که کانونی داشته باشد و استقلال داشته باشد تازه است و نهادینه نشده. باید به تدریج جا بیفتد ولی متاسفانه مجال جا افتادن پیدا نمی کند. اما همیشه مساله بود و نبود و مسائل این چنینی را داشته ایم بنابراین فرصت اینکه وارد موضوعات اصلی وکالت نظیر شأن و موقع اجتماعی وکیل شویم معمولاً موجود نیست .  در عین حال پس از توجه دقیقتر به موضوع ، که شانِ وکالت است . این پرسش به ذهن خطور می کند که اگر وکیل محترمی آواز بخواند آیا این در شان وکالت هست یا نیست؟ این موضوعات تعریف نشده اند و از هر وکیل یا دادیار دادسرای انتظامی یا قاضی دادگاه انتظامی کانون جواب متفاوتی خواهید گرفت .

در گذشته اشخاصی معتقد بودند که وکالت و قضاوت مشاغلی آریستوکراتیک هستند و فقط اشراف که اصلا نیازی به درآمد حاصل از قضاوت یا وکالت ندارند باید وارد آن شوند و فقط از باب اینکه این حرفه را دوست دارند به آن مشغول شوند . ما به شدت با این حرف مخالف بودیم و از جهت نظری هنوز هم هستیم ولی مقتضیات عملی جور دیگری نشان می دهد که فردرا به تامل وا میدارد!

در گذشته نسبتاً‌ دور اگر وکیل جوانی می آمد و میگفت اوضاع خوب نیست میگفتم ۲۸ ماه مقاومت کنید درست می شود و درست هم می شد . یعنی ۲ سال و نیم از زمان اتمام کارآموزی ولی این فرمول بهم خورد و دیگر اصلا نمی شود از این حرفها زد.  گاهی می بینیم ۶ یا ۷ سال از گرفتن پروانه وکالت گذشته و هنوز چند وکیل جوان نتوانسته اند با هم جمع شوند و یک دفتر وکالت رهنی بگیرند و اما در عین حال هستند کسانی که همان سال اول ، بدون ثروت پدر ، به دارایی زیادی رسیده اند.
ماحصل بحث این که اولاً ما باید گرایش پیدا کنیم به این که وکالت را چیزی بیشتر از یک حرفه و شغل تلقی کنیم.

دوماً در رابطه با شان وکالت، عوامل محیطی و زمانی موثر است بدین صورت که شاید ۳۰ سال پیش مسائلی خلاف شان نبوده و الان هست و بر عکس.

سوم اینکه موارد خلاف شان باید به طور محصور تعیین و تعریف شود مانند قانون مجازات به صورتی که وکلا و کارآموزان بدانند درصورت بروز چه رفتاری، عملشان خلاف شان است و جایی برای اعمال سلیقه های مختلف نباشد.

نکته بعدی اینکه همان طور که در کشورهای مختلف دانشجویان حقوق از ابتدا با پرونده و شناخت موضوعات مواجه می شوند ، ما هم باید بتوانیم به همین شکل عمل کنیم و  ضمن داشتن آموزشهای پایه حقوقی، از همان گام نخست و روز اول، دانشجویان حقوق را با دعوا و شکایت و پرونده و دفاع و حکم آشنا و درگیر کنیم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *