شأن وکیل دادگستری (۱)

شأن وکیل دادگستری (۱)

«شأن» عبارت است از ویژگیهایی که از یک حرفه یا یک گروه یا یک طبقه اجتماعی و یا یک فرد انتظار میرود داشته باشند. از طرف دیگر ویژگیهایی است که جامعه و قسمتهای مختلف آن نسبت به این جماعات باید رعایت کنند.
از این دیدگاه برای شأن وکالت باید ۳ جنبه قائل شد. یکی اینکه وقتی بحث وکیل مطرح است یعنی کار و رفتاری که یک وکیل به عنوان وکیل دادگستری باید انجام دهد. دوم اینکه همانطور که جناب شیخی اشاره نمودند بعد دیگر بدین صورت است که وکیل از جامعه، حکومت ، نظام و کانونی که به آن وابسته است و از مجموع جامعه وکالت انتظاراتی دارد که آنها را به شان وکیل تعبیر می کنیم .
اما سومین جنبه که مشکل آفرین است و البته بدون ارتباط به دو جنبه دیگر هم نیست آنجایی است که از شأن وکالت به عنوان مطلبی که اگر نقض شد وکیل را می توانیم مجازات انتظامی کنیم یاد شود.
اگر بخواهیم درخصوص مصادیق کلی شأن وکالت اطلاعات کسب و اظهار نظر کنیم نزدیکترین راه این است که ماده ۳۹ آیین نامه لایحه استقلال را بخوانیم و بررسی کنیم. در این ماده تصریح شده  که فرد پس از گذراندن مراحل علمی و تخصصی برای اینکه وکیل دادگستری شود باید قسم بخورد که چه کارهایی را بکند و چه کارهایی را نکند.
اگر دقت کنیم فی الواقع شأنی از شؤون زندگی خصوصی یا عمومی یا فکری و ذهنی از آن خارج نمی ماند. یعنی این قسم نامه چنان چیزی است که اگر بخواهید بابت آن با وکلا برخورد کنید حتماً چیزی پیدا خواهید کرد و اساساً کسی مصون از تعرض باقی نخواهد ماند .
مساله زمانی پیچیده تر می شود و جای تامل بیشتری خواهد داشت که وکیلی را بابت اینکه خلاف شان وکالت رفتار کرده مورد تعقیب انتظامی قرار دهید و این موضوع را به دادیاری در دادسرای انتظامی ارجاع می دهید .

در کانون مرکز ۷۰ نفر دادیار انتظامی داریم و ۶ شعبه دادگاه انتظامی داریم. طبیعتاً اینها ۷۰ نفر هستند با ۷۰ سلیقه و در ۶ شعبه هر یک با سه قاضی یعنی ۱۸ سلیقه و از طرف دیگر مقاماتی در قانون پیش بینی شده اند که می توانند اقدامات خلاف شان وکلا را به کانون اعلام کنند . بنابراین، برای تعریف مباحث رفتارهای خلاف شان منبعی موجود است که ته ندارد.
از آنجا که نمی توانیم محدوده ای برای رفتارهای خلاف شان پیدا کنیم این می تواند وسیله ای باشد برای انواع تصفیه حسابها. چون ممکن است مواردی باشد که اکثریت قریب به اتفاق وکلا آن را خلاف شان وکلا بدانند ولی موارد بسیار دیگری هست که ممکن است عده ای آن را خلاف شأن بدانند و عده ای دیگر ندانند. در نتیجه سرنوشت وکیل بستگی پیدا خواهد کرد که با کدام یک برخورد داشته باشد.
لازم به ذکر است که این مشکل فقط مشکل ما نیست چون در قانون رسیدگی و نظارت بر رفتار نماینگان مجلس یکی از مواردی که قابل پیگیری است این است که رفتار خلاف شان نمایندگی باشد.
در تبصره ماده ۲ در مقام تعریف رفتار خلاف شأن نمایندگی بیان داشته که چنان رفتاری است که اکثریت نمایندگان آن را خلاف شان تلقی کنند. این گونه تعریف باز هم این امکان را ایجاد می کند که در مجلسی که جناح خاصی اکثریت داشته باشند اگر بخواهند با یکی از افراد اقلیت تصفیه حساب کنند از این طریق به نوعی اقدام نمایند.
این موضوع بسیار حساس و ظریف است و در این سالها در کانونهای وکلا همیشه به عنوان یک معضل قابل بحث و جدل مطرح بوده و تا الان حل نشده است. به نظر بنده بر مبنای قاعده مشهور “قبح عقاب بلابیان” این موضوع باید تعریف شود به گونه ای که وکلا بدانند در صورت انجام چه فعلی به عنوان رفتار خلاف شان مجازات می شوند لذا این افعال باید به طور مصداقی تعریف شوند.
همچنین باید بین نهاد وکالت و حرفه وکالت تفکیک قائل شویم. نهاد وکالت یعنی یک نهاد اجتماعی که باید خصوصیات و مولفه هایی داشته باشد. اما حرفه وکالت یعنی یک شغل که در جریان زندگی روزمره اجتماعی یک نشانه و مشخصاتی دارد و این دو با هم متفاوتند.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *