روزهخواری جرم نیست، حرام است
روزهخواری به تنهایی در هیچ یک از قواعد قانون مجازات موردجرم انگاری قرار نگرفته است، بنابراین هر چند از منظر شرعی، روزهخواری بدون عذر شرعی حرام است اما چنانچه یک فرد، چه با عذر شرعی و چه بدون عذرشرعی، روزه نگیرد هیچگونه جرمی را از منظر قانون مجازات انجام نداده است.
آنچه جرم تلقی میشود، مطلق روزهخواری نیست، بلکه تظاهر و تجاهر به روزهخواری است. مستند این ماده۶٣٨ قانون مجازات اسلامی است که اصولا اقدامات خلاف شرع مقدس را با تفضیل، ممنوع کرده است. باید توجه داشت تظاهر به روزهخواری در نظام قضائی ما ممنوع و قابل مجازات است. در ادامه بیان میشود آنچه ممنوع است، تظاهر و اقدام علنی به روزهخواری است و نه نفس روزهخواری. بنابراین کسی که به هر علتی قادر به روزه گرفتن نیست، میتواند در منزل خود یا محل کارش در جایی که در منظر دیگران نباشد، بخورد و بیاشامد، کسی نیز حق ایجاد مزاحمت برای او را ندارد.صرف اعلام اینکه این فرد به علتی قادر به روزهداری نیست، کفایت میکند و باید مورد قبول واقع شود، کسی هم حق تجسس در این مورد را ندارد.
توجه داشته باشید که موارد تظاهر، روشن است و اگر کسی در ملأعام روزهخواری کند، این عمل تظاهر و همچنین قابلمجازات است. اما از آنجا که اجبار و اضطرار موجب سقوط مسئولیت کیفری است، اگر کسی چنان که مجبور یا مضطر باشد مثلا ناچار باشد در اتوبوس، تاکسی، مترو و مکانهای عمومی مقداری آب بنوشد و اگر ننوشد لطمه جدی جسمی به او وارد خواهدشد، آنگاه میتواند در حدی که مشکلش را حل کند، بخورد یا بیاشامد. در این حالت اگر از او سوالی شد، باید عذر خود را بیان کند، بنابر این اصل، گفتار او باید پذیرفته شود اما اگر ماموران انتظامی این معنا را نپذیرفتن و او را نزد مقام قضائی راهنمایی کردند، باید عذر خود را ثابت کند.
بنابراین بهتر است کسانی که مثلا به کاهش ناگهانی خون یا افت شدید فشار دچار میشوند و ناچارند بلافاصله خوردنی شیرین یا شوری برای جلوگیری از حالت غش یا کما را بخورند، یا مشکلات کلیوی و مانند آن را دارند که مستلزم نوشیدن پیاپی آب با فاصله کمی است، از طبیب معالج خود گواهی مبنیبر بیماری و اینکه ناچار به خوردن و نوشیدن مداوم هستند و نمیتوانند تا رسیدن به محل محفوظی صبر کنند، همراه خود داشته باشند تا در صورت لزوم به ماموران انتظامی ارایه کنند.
تظاهر به روزهخواری از جرایم مشهود بوده و برابر ماده ٢١ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری امکان دستگیری متهم و حفظ دلایل جرم برای ضابطان قضائی پیشبینی شده است. مشهود بودن جرم برای برخورد ضابطان قضائی کافی است و برای رسیدگی به این جرم، مستندات و گزارش مأموران ضابط در کنار اظهارات متهم موردبررسی قرار میگیرد؛
اما در این میان نباید عدهای را نادیده گرفت که به تجسس در حریم دیگران مشغولند، آیا این وظیفه را برعهده دارند که دیگران را از روزهخواری امربهمعروف کنند؟ مگر نه اینکه تجسس خود عملی حرام است! بنابراین مثلاً اگر شخصی در حیاط خانه اش روزهخواری کند و همسایه او را ببیند نوعی تجسس است که خود امری حرام است. اصولا چرا باید کسی به حیاط یا منزل همسایه خود نگاه کند تا روزهخواریاش را ببیند.
در جایی خواندم یکی از خلفای اولیه بعد از پیامبر اسلام و قبل از حضرت علی(ع) از خانهای صدای ساز و آواز خواندن را شنید. از دیوار بالا رفت و به داخل خانه پرید. صاحبخانه که پیرزنی بود به او گفت فعلا مرتکب دو معصیت شدی؛ یکی اینکه تجسس کردی و دوم اینکه بدون اجازه به داخل منزل من پریدهای. با این حال چگونه قصد و ادعای امر به معروف و نهی از منکر داری؟ گفتهشده خلیفه منفعل شد و گفت: «عجوزه افقه من». حتی در فتاوای فقها آمده است اگر کسی از دیوار به داخل خانهای نگاه کند و صاحبخانه سنگی پرتاب کند که باعث صدمه دیدن آن فرد شود تا آنجا که به یاد دارم قصاص و دیهای نخواهد داشت.
روزهداری علاوهبر ارزش و هنجار دینی، در ایران اسلامی و سایر کشورهای اسلامی، تبدیل به یک سنت اجتماعی شده است. هتک حرمت این ماه مبارک خلاف فضای عمومی جامعه اسلامی است که بر همین اساس از طریق منع اجتماعی با آن مقابله خواهد شد . جدا از فضای امربهمعروف و نهیازمنکر که خود مسألهای مهم است، اگر بخواهیم به این پدیده به چشم یک امر قانونی نگاه کنیم. همچنان که بارها گفته شده شدت مجازات بازدارنده نیست و حسب مورد باید کار فرهنگی انجام داد.
مثلا در این مورد خاص از یکسو باید حرمت روزهخواری را اطلاعرسانی کرد تا اگر کسی از حکم آگاه نیست، آگاه شود و از دیگر سو بر جنبه اجتماعی و فرهنگی قضیه اصرار ورزید و اطلاعرسانی کنید. زیرا در کشورهایی که اکثریت اهالی آن مسلمان هستند و تعداد بیشماری از آنها روزه میگیرند، به موجب قانون و شرع تظاهر به روزهخواری ممنوع است و اگر ممنوعیت وجود نداشته
باشد، نوعی توهین و بیاحترامی به اکثریت تلقی میشود و صرفنظر از اینکه مجازات داشته باشد یا نداشته باشد، حرکت قابلقبولی نیست. در مسأله روزهخواری اختلافنظر وجود ندارد. عمل روزهخواری رفتاری خلاف و ناپسند است و حتی افرادی که عذر شرعی دارند، باید حرمت روزهداران را حفظ کنند. البته تعابیر «علناً»، «معابر عمومی» و «عملی که عفت عمومی را جریحهدار کند» در قانون مجازات جای بحث و بررسی بسیاری دارد اما بهطور خلاصه باید گفت رفتاری که جامعه آن را ناپسند میداند، نباید رخ دهد.
روزهخواری همانند بیحجابی نیست که در تعریف آن اختلافنظر وجود داشته باشد. احراز آن در حد اطلاعات و اختیارات ماموران نیروی انتظامی نباشد؛ زیرا مفهوم عرضی و محلی خوردن و آشامیدن روشن است و همینطور محلهای عمومی مفاهیم تعریف شده و روشنی دارد. عمدتا در روزهخواری باید آموزشها چنان باشد تا ما را به این نتیجه برساند کاری را که باعث ناراحتی و اذیت دیگران میشود و ابعاد و تعریفها در این رابطه نیز برای ما روشن است، انجام ندهیم، این به مفهوم رعایت ادب و حقوق دیگران است.
در قانون مجازات اسلامی در ماده ۶٣٨ آمده است که «هرکس علنا در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی کند، علاوه بر کیفر عمل به حبس از ١٠روز تا ٢ ماه یا تا ٧۴ ضربه شلاق محکوم میشود و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نیست ولی عفت عمومی را جریحهدار کند، فقط به حبس از ١٠روز تا ٢ ماه یا ٧۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.» مجازات روزهخواری منحصربه ضربه شلاق نمیشود و میتوان با دلالت بر صحبت و نصیحت این مسأله را حل کرد و در صورتیکه این مسأله حل نشود، به ضربات شلاق اکتفا میکنند که از یک تا ٧۴ ضربه است.
روزنامه شهروند – دوازدهم تیرماه یکهزار و سیصد و نود و پنج