مراجعین مختّل المشاعر به دفاتر وکلا

مراجعین مختّل المشاعر به دفاتر وکلا

وکلای پر سابقه همواره موکلین یا طرف های مشاوره ای را به یاد می آورند که بدون صدور حکم حجر ، مجنون و دیوانه بوده اند .
بنده از ۱۳۴۹ – که کار آموز وکالت بودم – تا ۱۳۸۲ که به علت تصدی کار گزاری وکلا در کانون مرکز ، این توفیق را از دست دادم ، همۀ پنج شنبه ها در اداره معاضدت کانون وکلای مرکز حضور داشتم و کار در اداره معاضدت برای من بسیار جالب و بسیار آموزنده و بسیار اقناع کننده بود . یکی از جنبه های جالب این کار مراجعه افرادی بود که به درجات گوناگون ، مشکل روانی و ذهنی داشتند و حتی برای بعضی از آنها حکم حجر هم صادر شده بود.
تز کارشناسی ارشد بنده در حقوق جزا راجع به وضعیت روانی متهم بود و به این منظور مطالعات طولانی و مفصل در مورد امراض و اختلالات عصبی و روانی کرده بودم . همینطور به مطالعه در مورد این اشخاص علاقمند بودم و روش برخورد و مصاحبه با آنان را می دانستم. بنابراین همکارانی که در روزهای دیگر هفته با این گونه مراجعان برخورد می کردند ، با اشاره مسئول دفتر معاضدت آنان را به روز پنج شنبه حواله می کردند و رفته رفته این افراد به « پنجشنبه ای ها » یا « اصحاب الخمیس » مشهور شدند.
البته در اولین دوره تصدّی ، پیشنهاد تعطیلی پنجشنبه کانون وکلای مرکز را – به تبع دادگستری تهران – مطرح کردم که تصویب شد. در نتیجه پنجشنبه ای ها ناچار در روزهای دیگر پراکنده شدند. به ویژه اینکه بنده که رفیق قدیمی شان بودم و درکشان می کردم امکان حضور در معاضدت را از دست دادم. اما بنده ترجیح می دادم و می دهم در مورد این گونه افراد بگویم « از خودمان است » یا به عربی مِنّا ( منّ نا ) است. چون اگر نیک داوری کنیم ، احتمالاً کسی را نخواهیم یافت که به نوعی و با درجه ای « منّا » نباشد.البته خداوند ستار العیوب ، قسمتی از اشکالات مان را خود می پوشاند و به خودمان هم این توان را می دهد که بعضی « تاب ها و گیر هایمان » را مخفی کنیم و بپوشانیم.
به هر حال در اداره معاضدت قضائی که خدمتی عمومی و رایگان را بر عهده دارد ، می توان وقت موسعی را به گفتگو با این گونه مراجعین اختصاص داد ، زیرا عملاً پس از گفتگو آرام ، می شوند و می روند.
البته کسانی که طرف مشورت این افراد هستند باید آگاهی کافی داشته باشند و یا برای انجام این مهم آموزش ببینند. اما مراجعه این گونه اشخاص به دفتر وکالت – اغلب باعث اتلاف وقت و درگیری ذهنی وکیل می شود و از طرف دیگر چون آنچه می گویند واهی و ناشی از مشکل روانی یا عصبی آنهاست کار خاصی هم برای ایشان نمی شود کرد. متأسفانه در نظام قضائی و بهداشتی ما روش و راهکار تعریف شده و مشخصی برای حمایت از این افراد وجود ندارد.
بنابراین چاره کار این است که وقتی وکیل متوجه شد طرف « از خودمان است » بدون شتاب و التهاب جلسه را ادامه دهد و به پایان برساند و طرف مشاوره یا موکّل احتمالی را نیز با گفتن سخنانی در جهت آنچه او درست می پندارد آرام و روانه کند. اما به دفتر خود بگوید از دادن وقت مجدد به او خودداری کنند.
بدیهی است از این افراد – حتی اگر اصرار کنند – نباید حق المشاوره گرفته شود .

🔺کتاب آداب وکالت در دادگستری🔺

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *