مسائل تکنیکی و فنی دفاع

مسائل تکنیکی و فنی دفاع

حدود سال هزارو سیصدو پنجاه در یکی از پادگانهای مرزی، دو نفر سرباز در تاریکی شب از مرخصی برمی‏گشتند و تصمیم گرفته بودند از قسمتی وارد پادگان شوند که دوستشان در آن جا مشغول نگهبانی بوده است. در نزدیکی سیم خاردار قسمت موردنظر، با شلیک گلوله‏ای هر دو نفر نقش زمین می‏شوند. یکی از آنها از ناحیه پهلوی چپ مجروح شده و دیگری در دم جان باخته بود. ستوان یکم جوانی که رسته‏اش قضائی بود و اینک از همکاران ما است، از دایرۀ قضائی نیروی زمینی، مأمور رسیدگی به پرونده شد و آنچه پس از این می‏آید نتایج پی‏گیری و تحقیق آن بزرگوار است. بررسی‏ها نشان می‏داد که از تفنگ سرباز نگهبان فقط یک گلوله شلیک شده است. سرباز نگهبان که به شدت ناراحت بود زیرا دوست نزدیکش به قتل رسیده بود اظهار می‏داشت: در تاریکی شب متوجه شدم دو نفر به من نزدیک می‏شوند. طبق مقررات و آموزش چند بار با صدای بلند ایست دادم توجه نکردند و نزدیک و نزدیکتر می‏شدند. بالاخره مجبور به تیراندازی شدم. سربازی که از ناحیۀ پهلوی چپ مجروح شده بود شنیدن صدای ایست را منکر می‏شد و اظهار می‏داشت گمان می‏کردیم ما را شناخته لذا با خیال راحت جلو می‏رفتیم که ناگاه هر دو نفر به زمین افتادیم. من در سمت راست دوستم و کمی جلوتر از او حرکت می‏کردم. مسأله شلیک یک گلوله همچنان مبهم و غامض بود. همه سربازان وجود رفاقت‏ بین این سه نفر را تأئید می‏نمودند. از سرباز مجروح که تنها شاهد ماجرا بود بارها و بارها خواسته شد که جریان را از ابتدا با ذکر جزئیات تعریف کند. سؤال شد چرا جلوتر حرکت می‏کردی؟ پاسخ داد از عرض جاده نزدیک پادگان که عبور می‏کردیم کامیونی نزدیک می‏شد لذا سرعتم را زیادتر کردم. عبور کامیون در آن نزدیکی یکی از ابهامات را برطرف می‏کرد زیرا صدای کامیون باعث شده بود که صدای ایست سرباز نگهبان را نشنوند. اما مسأله شلیک یک گلوله و یک نفر مقتول و یک نفر مجروح همچنان باقی بود. فرماندۀ سربازان که به ضعف آموزش متهم شده بود اظهار می‏داشت سرباز من، در تاریکی شب، با یک تیر دو نفر را انداخته است آیا این ضعف آموزش است؟ چیز دیگری به نظر نمی‏رسید جز بررسی جزئیات و تکرار مکررات. لباسهای سرباز مقتول و سرباز مجروح بارها وارسی شده بود. در آخرین بار ملاحظه شد که علاوه بر دو سوراخی که روی بلوز سرباز مجروح وجود داشت، قسمت فلزی فانسقه همان سرباز حدود یک میلی‏متر سائیدگی دارد. از سرباز خواسته شد که همان لباسها را برای چندمین بار بپوشد. گلوله از سمت روبه‏رو به پهلوی چپ او وارد و پس از چند سانتیمتر خارج شده بود و هنگام خروج با قسمت فلزی فانسقه تماس پیدا کرده بود و پس از سائیدن آن، به سمت راست و کمی به سمت بالا تغییر مسیر داده و متأسفانه به قلب سربازی که در سمت چپ سرباز مجروح و کمی عقب‏تر حرکت می‏کرده اصابت نموده بود و همه کارشناسان پس از ملاحظه این صحنه بازسازی شده آن را تأئید کردند.

از خاطرات نگاشته شده بهمن کشاورز / بیست و هفت دی ماه هزارو سیصدو نود و چهار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *