از سال ۱۳۳۱ به بعد کانون های وکلا مستقل بوده اند و از مجموعۀ وکلای مستقل و آزاد تشکیل شده اند. به این ترتیب « دادرسی منصفانه » به عنوان یکی از حقوقی که همه آحاد بشر از آن برخودار هستند، مورد پذیرش قرار گرفت . در حالی که امکان استفاده از خدمات وکلای مستقلی که وابسته به تشکیلات مستقل صنفی خود باشند، رکنی از ارکان « دادرسی منصفانه » است. وکیلی که وابسته به یک کانون مستقل نباشد و پروانه اش را از قوّۀ قضائیه یا کانونی تحت سیطرۀ آن قوه دریافت کند و همواره بیم آن داشته باشد که اگر « زیادی حرف زد » یا «حرف زیادی زد » پروانه اش ابطال و یا با عدم تمدید مواجه شود، چگونه می تواند استقلال داشته باشد؟ استقلال کانون وکلا حاصل احکام موجود در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است . بنابراین استقلال کانون وکلا ناشی از جبر و زور و خواست فرد یا افراد نیست بلکه نتیجه یک فرآیند قهری است که در جوامع مختلف -به تناسب پیشرفتگی فکری آنها در زمانهای گوناگون- تحق یافته است . ما می توانیم مدعی باشیم که از این نظر در آغاز،بطور نسبی، از پیشتازان بوده ایم . پس سعی کنیم این حسن سابقه مخدوش نشود.