راه های پیشگیری از کودک آزاری
در زمینه پیشگیری از کودک آزاری عملا به علت کمبود امکانات، اوضاع فرهنگی و…گمان این است که موفق نبودیم.در بعد فرهنگی وقتی در قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی گفته شده است که تنبیه اطفال در حد متعارف مجاز است ،لاجرم چون معیار متعارف بودن و عرف بدوا خودمان هستیم و بعد از ارتکاب عمل هم معیار سنجش عرف قاضی خواهد بود، ناچار این امر سلیقهای میشود.
ممکن است افرادی در برخی فرهنگها به خودشان اجازه دهند که تعرض شدیدی به کودکانشان بکنند با این عنوان که ما قصد تنبیه کودک را داریم. در قدم اول باید این موضوع را حل کرد و معیار حد متعارف تنبیه کودک در قانون مشخص شود
از جانب مسئولان بهزیستی بارها مطرح شده که حتی در مواردی که ما از موردی مطلع میشویم و تیممان را میفرستیم عملا حق ورود به محلی که کودک در آن در حال آزار و اذیت شدن است نداریم .
البته این در بدو امر با اصول قضایی هم سازگار است. لاجرم اینها نمیتوانند وارد محلی شوند که احتمال کودک آزاری در آن هست. بچهای را کتک میزنند صدایش هم میآید ولی تیم نمیتواند وارد شود. در مورد این قسمت از نظر قضایی میتوان برخورد کرد به این ترتیب که مثلا یک معاونت خاص دادستانی تهران یا همه شهرستانها برای این مورد وجود داشته باشد که بتواند بلافاصله تصمیم قضایی بگیرد و دستور ورود بدهد.
در مدارس و کودکستانهای همه جای دنیا به بچههای کوچک آموزش میدهند به محض اینکه کسی طرف شما آمد، با شماره ۹۱۱ تماس بگیرید. ما هم میتوانیم این آموزشها را به بچهها بدهیم. پیشگیری باید از سوی آموزش و پرورش و بهزیستی انجام شود البته از طریق تغییر رفتار والدین و آموزگاران هم ممکن است که میتواند راه حل طولانی و پیچیدهای باشد.
باید در مدارس این آموزشها به کودکان داده و به آنها گفته شود که اگر کسی دست روی شما بلند کرد با شماره ۱۱۰ یا ۱۲۳ تماس بگیرید.
نکته دیگر این است که اگر ما از کودک آزاری مطلع میشویم مثلاً در خیابان میبینیم که بچهای را میزنند نباید بیاعتنا از کنار آن بگذریم. یعنی باید در جامعه نسبت به کودک آزاری حساسیت ایجاد شود.
گروهی از افراد جامعه هستند که در حد اقتضاء و متناسب با شغلشان احتمال برخورد بیشتری با موارد کودک آزاری را دارند مثل بیمارستانها، پزشکان، مسئولان مدارس، شبانهروزیها و امثال آن. افرادی که در چنین مکانهایی مشغول کار هستند باید ملزم شوند که موارد کودک آزاری را اعلام کنند و اگر نکردند، باید برای آنها مجازات تعیین شود یعنی اگر کسی مطلع شد و ثابت شد مطلع بوده و اطلاع نداده قابل مجازات باشد.
برخی اوقات با توجه به اینکه کنترلی روی تعداد فرزندانی که شخصی میتواند داشته باشد نیست، حالتی پیش میآید که بدون تردید، پدر و مادر لیاقت بزرگ کردن بچه را ندارند ولو اینکه کودکآزاری هم نکرده باشند مثلا گاهی پدر و مادر هر دو معتادند یا از نظر روحی و روانی مشکلاتی دارند.
باید یک ضابطه قانونی وجود داشته باشد که بتوان کودکان این خانوادهها را که لیاقت نگهداری ندارند از آنها گرفت و از محیط پر خطر دور کرد و به سازمان یا فردی داد که اینها را بزرگ کند.
باید تدبیری اندیشید ، مشابه بیمهای که برای خانمهای خانهدار میتوان برقرار کرد به نحوی که اجتماع وظیفه بزرگ کردن این کودکان را برعهده بگیرد. ولو اینکه کار سختی است اما از بودن با چنین پدر و مادری که بعدها هزاران فساد از آن در میآید بهتر خواهد بود.دیده بان هشتم-آبان نود و پنج