دولت ها و نان و آب ملت
پیش از ورود به مطلب، بایسته است گفته شود آنچه خواهد آمد ، به هیچ وجه، جنبه سیاسی ندارد ، بلکه صرفاً بحث معاش و آب و نان در آن مطرح است .
به نظر می رسد اکثریت مردم ایران ، چه در آن زمان که «رعیت» بوده اند و چه در روزگاری که «ملت» شده اند و چه در عصری که «امت» گشته اند ، از نظر معاشی و رفاهی ، زندگی خوب و خوشی نداشته اند.
بررسی اجمالی تاریخ ایران نشان
می دهد مردم ایران در بیشتر اعصار برای شمشیر زدن و جان فشانی آمادگی داشته اند اما در عین حال، تقریباً همیشه، وضعیت آب و نانشان رو به راه نبوده است. شاید این اوضاع از آغاز تاریخ تا زمان کشف نفت در ایران ، با توجه به آنچه کم و بیش در سرزمین های مشابه می گذشته، محمل و توجیهی داشته باشد ، اما ادامه این وضع پس از کشف نفت، قابل تامل است.
گمان می کنم تحولاتی که باعث نیاز به نفت شد و وجود انحصاری این ماده فقط در بعضی سرزمین ها که به لحاظ تحولات اقتصادی و صنعتی به نفت و مشتقات آن نیازمند شده بودند علی القاعده باید عدم توازنی را به نفع ممالک نفت خیز ، ایجاد کرده باشد. اما این عدم توازن در کشور ما به وجود نیامد . صادر کننده نفت خام شدیم و خرج کننده پولی که از این صادرات – کم یا زیاد – بدست
می آمد ، بدون بازده مانا و بلند مدت .
نکته دردناک اینکه فهرست کشور ها و سرزمین هایی که باید به وضعیت آنها حسرت بخوریم دائماً در حال افزایش است.
دزدان لنج های ایرانی واسطه تأمین بسیاری از کالاهای ضروری ما شده اند و کشورشان قطب تجاری و صنعتی شده است .
کشوری که مردمش به ما حسادت و به سوی اتومبیلهایمان سنگ پرتاب می کردند، می رود که جزء چند اقتصاد مطرح دنیا بشود.
سرزمینی که در مقایسه به حسابش نمی آوردیم در حال رقابت با دو ابر قدرت اقتصادی چین و آمریکاست و گفته می شود در زمان نه چندان دور از آن پیشی خواهد گرفت .
چین که« قحطی » پدیده ای دائمی در بسیاری از نقاط آن بود تبدیل به غولی شده است که کسی روی حرفش نمی تواند حرف بزند. همه اینها نان و آب اکثریت مردمشان را بعضاً در حد عالی و برخی در حد قابل قبول (و البته در حال ترمیم) تأمین کرده اند.
ما هم به دشنام دادن به فهرست معاندین و موانع پیشرفتمان از اسکندر مقدونی و سایر دشمنان جدید و قدیم خود که –به قدرت خدا –فهرست آنها هم در حال طولانی تر شدن است مشغول هستیم و البته بالیدن به تاریخ چند هزار ساله مان را هم-به عنوان مُسکن-فراموش نمی کنیم. ( نه تیر یکهزار و سیصد و نود و هفت)
کامنت اول-آیا حق داریم از دولتمردان مرده و زنده خود، از بعد از مشروطیت بپرسیم چرا شما نان و آب ما را-با این همه امکانات که داشته ایم و داریم تأمین نکردید و نمی کنید؟
مبادا روزی برسد که افغانستان و پاکستان و کره شمالی را هم به فهرست کشورهایی که نوشتیم اضافه کنیم؟ و الله اعلم