خواننده لایحه هرگز نباید در موضعی قرار گیرد که بپرسد منظور نویسنده چیست؟
اگر هدف ما از نوشتن لایحه این است که خواننده آن منظور ما را بفهمد ، بدیهی است «وضوح و روشنی» شرط لازم و اصلی لایحه خواهد بود. خواننده یک نوشته حقوقی باید بتواند منظور نویسنده را بدون کوچکترین شک و شبهه ای بفهمد . روشنی و وضوح «نوشته» ناچار حاصل تفکر و تصور روشن و بدون ابهام نویسنده است . به این ترتیب اگر جنبه های موضوعی و حکمی قضیه ای برای ما کاملاً روشن نباشد، محال است بتوانیم در مورد آن مطالب روشن و واضحی بنویسیم . در بسیاری موارد فقط مسأله گزینش یک کلمه به جای کلمه دیگر مطرح نیست بلکه معضل انتخاب یک کلمه از میان کلمات مختلفی است که همه به طور نسبی برای افاده مفهوم مورد نظر مناسب به نظر می رسند یا به تعبیر دیگر همه درست و صحیح هستند . به عنوان یک قاعده کلی و ضابطه ای برای سنجش میزان وضوح و روشنی یک نوشته می توان گفت : خواننده هرگز نباید در موضعی قرار گیرد که این سوال را مطرح کند: «منظور نویسنده چیست؟» اگر در مورد نوشته ای این سوال قابل طرح باشد، به این مفهوم است که این نوشته روشن و قابل فهم نیست و باید بازخوانی و بازنویسی شود . بنابراین برای یک حقوقدان وسعت ذخیره لغات فعال امتیاز بزرگی است . اما در عین حال همواره باید یک فرهنگ عمومی لغات – نظیر فرهنگ دهخدا یا فرهنگ معین یا فرهنگ تخصصی حقوق مانند ترمینولوژی حقوق یا مبسوط (هر دو تألیف آقای دکتر جعفری لنگرودی) در دسترس داشته باشد و در صورت لزوم به فرهنگ های عربی به عربی یا عربی به فارسی و نیز فرهنگ های تخصصی رشته های مختلف حقوق مراجعه کند . تسلط به زبان فارسی و همچنین نقطه گذاری ، به بیان واضح و روشن مطالب کمک بسیار می کند . کاربرد غلط زمان افعال و نقطه گذاری نادرست –حتی در حد کاربرد نابجای یک ویرگول- می تواند مخرب و فاجعه آفرین باشد . سخن آخر اینکه پس از پایان نوشتن یک لایحه –با رعایت همه موارد و اصولی که بیان شد- باید آن را بازخوانی کنیم . بازخوانی متن باید آنگونه باشد که نوشته شده است . یعنی باید هر جا که نقطه ای هست متوقف شویم و هر جا علامت سوالی هست، آن را رعایت کنیم و جملات معترضه یا عبارات توضیحی متن را نباید آن گونه که دوست داریم دیگران آن را بخوانند ، قرائت کنیم