بزرگترین و شاید یگانه مزیت حرفه وکالت آزادگی است
برگرفته از کتاب وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای وکالت را «کار آزاد» می نامیم. این فقط در محدودۀ تعاریف رسمی و شاید هم برای دلخوشی وکلا عنوان می شود. چه می دانیم آزادی یی در این کار نیست. حرفه ای که ادارۀ آن به نحو مطلوب مستلزم صرف وقتی بیش از هر کارمند پرکار دولت است. شغلی که مطالعه و در جریان تغییرات قوانین و ضوابط بودن، جزء لوازم حتمی آن است. پیشه ای که فرد مشغول به آن چاره ای جز دیر خفتن و زود خاستن ندارد. کاری که به تعداد موکلین «صاحبکار» دارد، و در انجام آن نه فقط قوانین و ضوابط عمومی بلکه قواعد انتظامی وکالت نیز باید مرعی باشد چگونه می تواند «کار آزاد» نامیده شود؟ پس وکیل اگر اسماً و حسب تعریف رسمی «کار آزاد» دارد در واقع و نفس امر، بیش از هر کارمندی «دربند» و «مقیّد» است. لکن وکیل می تواند – و باید – علی رغم تقیّد،«آزاده» باشد و این بزرگترین – و شاید یگانه- مزیت حرفۀ وکالت است اقتضاء این آزادگی این است که اولا – اگر چه موکل، یا طرف مشاوره به ما وجوهی پرداخت می کند، اما همیشه رفتارمان باید چنان باشد که او بداند ما در استخدامش نیستیم. ثانیا- اینکه ما در چه شرایطی از نظر مالی و مادّی هستیم، امری کاملاً خصوصی و شخصی است. بدیهی است اظهار عجز و فقر باعث نخواهد شد کسی به حال ما رحمت آورد و به قصد دستگیری از ما دست به کیسه برد. باید رفتار ما همیشه نشان دهنده بی نیازی باشد، بدون اینکه جنبۀ لاف زدن پیدا کند.
ثالثا- وکیل دادگستری – به عنوان فردی فرهیخته و، بنابر اصل، باهوش و اهل منطق و استدلال – نمی تواند و نباید با مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بیگانه باشد. همچنین، توقع قالبی اندیشیدن و دنباله رو بودن را از وکیل نمی توان داشت. آنچه غیر قابل قبول و غیر قابل توجیه است، این است که این تفاوتها و تضادها، در امور وکالتی، مطرح شود. یا – از این بدتر – در برخوردهای حرفه ای دستاویز حمله به حریف قرار گیرد. رابعا- «جوّ» جامعه گاه موافق و گاه مخالف افراد یا گروههایی است. پذیرفتن دفاع از کسی یا گروهی که در برهه ای از زمان مغضوب و مبغوض و منفور شده است حرکتی است که از وکیل آزاده انتظار می رود. خامسا- درست است که موکلین وسیلۀ روزی رساندن به وکیل هستند و درست است که رعایت ادب در برخورد با ایشان واجب است(همچنانکه در برخورد با دیگران بایسته است)اما این رابطۀ مالی و تقید اخلاقی نباید باعث شود که وکیل از معیارهای رفتاری خود در مقابل موکل عدول کند.