بخل علمی از وکیل سرپرست پذیرفته و پسندیده نیست
انسان فراموشکار است. البته فراموشی گاه موهبتی بزرگ است . فراموش کردن وقایع ناگوار به انسان امکان ادامه زیست می دهد. لکن نسیان همیشه مثبت و سازنده نیست . اگر ما خواسته ها و هیجانات و نگرانی ها و سایر عوالم روزگار جوانی خود را به یاد داشته باشیم و به یاد بیاوریم ، قطعاً با فرزندان خود و دوستان جوانمان رفتاری بهتر و عادلانه تر خواهیم داشت . همچنین اگر احساسات و عواطفی را که در آغاز کار وکالت داشتیم و ابهت و عظمتی را که برای این حرفه قائل بودیم به خاطر بیاوریم و به یاد بیاوریم که برای خود به عنوان کارآموز وکالت چه ارزش و اعتباری در نظر می گرفتیم و با چه غرور و استحکامی قدم بر می داشتیم ، آنگاه در رفتار خود با جوانانی که به عنوان کارآموز به ما وابسته اند دقت بیشتری بکار خواهیم برد . ما به عنوان وکیل سرپرست ، هر یک در حد بضاعت علمی و آگاهی فنی خود ، کارآموزان خود را در این راستا ، کم و بیش همراهی و راهنمایی می کنیم . بی تردید بخل علمی از وکیل سرپرست پذیرفته وپسندیده نیست. چه صرفنظر از اینکه چنین خستی از نظر اخلاقی مذموم است ، بررسی های جدید نشان داده که تعالی سطح فرهنگ عمومی یا اطلاعات تخصصی – در تحلیل نهایی- به نفع یکایک افراد یک جامعه یا یک صنف است .
تقبل سرپرستی کارآموزان به حکم قانون وکالت و آئین نامه های آن (و از همه مهمتر به حکم اخلاق) کاری تبرعی و مجانی است . حال اگر خدای ناکرده از کار آموز خود در صدی از حق الوکاله هایی را که از موکلینش می گیرد، مطالبه کنیم یا از این بدتر کل حق الوکاله را خود بگیریم و انجام کار و پرداخت هزینه ها را به کارآموز واگذاریم، یا وجه مشخصی –همچون شهریه – از کارآموزان دریافت کنیم،آیا عملی منطبق بر ضوابط اخلاقی و حرفه ای انجام داده ایم ؟