اگر جنبه مالی کار در درجه اول اهمیت قرار بگیرد ، موضوع حق خواهی و حمایت و دفاع از ستم دیده رنگ می بازد
برخی بر این عقیده بودند -و هستند- که قضاوت و وکالت حرفه ای است که نباید افراد صرفاً برای اعاشه به آن مشغول شوند در روزگار جوانی ما عده ای در این زمینه تا آنجا پیش می رفتند که می گفتند این شغل آریستوکراتی و اشرافی باید باشد. به عبارت دیگر قاضی و وکیل باید از طرقی غیر از این دو شغل تامین مالی داشته باشند و اشتغالشان به این کارها صرفاً از باب حق خواهی و حق دوستی باشد. در آن روزگار ما با این عقیده اخیر با شدت و خشم بسیار و با آن باور نخستین ایضاً با رد و انکار (ولو با خشم کمتر) برخورد می کردیم و این عقاید را مخرب و ناشی از حاکمیت نظام سرمایه داری می دانستیم .
گذشت زمان و تغییر دوران رفته رفته، باعث شد که در دیدگاههای بنده و کسانی که همچون من فکر می کردند دگرگونی هایی ایجاد شود. به تدریج دریافتم دلبستگی قاضی به مادیات و به ویژه زیاده خواهی او و درگیر شدنش در «چشم و هم چشمی» ضایعه و آسیبی بسیار مخرب است . به نحوی که نه فقط محیط کار او بلکه جامعه را خراب و فاسد می کند .
همچنین اگر برای وکیل جنبه مالی آنچه انجام می دهد موضوعیت پیدا کند و در درجه اول اهمیت قرار گیرد، موضوع حق خواهی و حمایت از ستم دیده و مقولاتی از اینگونه رنگ می بازد و در نهایت فراموش می شود و وکیل کاسبی می شود که «حبیب الله» هم نیست. همینطور اگر قاضی و وکیل، به لحاظ سابقه اقتصادی و وضعیت خانوادگی و اجتماعی چنان باشند که بخواهند از موقعیت شغلی خود برای عقده گشایی و به اصطلاح «رو کم کنی» یا «توی پوز این و آن زدن» استفاده کنند ، تبدیل به همان «چیز» هایی خواهند شد که در «مافیا» فعالیت دارند.