الفاظ خواه و ناخواه ابزار های اصلی وکلا و قضاوت هستند
گفته شده است: «الفاظ خواه و ناخواه ابزارهای اصلی وکلا و قضات هستند» یا «حقوق، حرفه کار برد الفاظ است» یا «کلمات آن گاه که درست به کار روند، مواد اولیه حقوق هستند. به این ترتیب کوشش برای ساختن یک نویسنده حقوقی خوب از فردی با دستور زبان ضعیف و ذخیره لغوی ناچیز، تلاشی بیهوده است. خوب نوشتن مستلزم تسلط بر دستور زبان و آگاهی از فقه ﺍﻟﻠﻐﺔ است.
وکلا باید استعداد ویژه ای برای تشخیص مطالب مؤثر داشته و قادر باشند حقایق اصلی و مفید را از حشو و زوائد جداکنند. توانایی در نگارش حقوقی مستلزم آموختن قبلی نحوه تحقیقات حقوقی و استدلال قضایی است.
نگارش حقوقی، همانند شیوه های دیگر نگارش، روش ویژه خود را دارد. هم چنان که یک داستان سرا یا یک روزنامه نگار روش خاصی را به کار می گیرد، نویسنده لایحه و دادخواست نیز شیوه ویژه خویش را باید به کار برد. این به آن معنی نیست که حقوقدانان باید با به کار بردن الفاظ و جملات حقوقی سعی کنند نوشته ایشان «حقوقدانانه» باشد. گرایش به آنچه که می توان آن را به «حقوقی بازی در نوشتن» یا (مغلق نویسی) تعبیر نمود باعث پیچیدگی و ابهام مطلب می شود و باید از آن احتراز کرد.
خواه آنچه نوشته می شود یک وصیت نامه ساده باشد و خواه یک لایحه تجدید نظرخواهی خطاب به دیوان کشور، نویسندۀ حقوقی باید بر روشنی و دقت مطالب و مفاهیم اصرار ورزد.
به هر حال، هر فن یا عملی زبان خاص خود را دارد. در حقوق این مسأله بیشتر مورد توجه است. چون اگر در علوم پزشکی یا فنی وسایل کار ابزارهای مکانیکی و الکترونیکی است، در حقوق کلمه و کلام ابزار اصلی کار است.بنابراین حقوقدانی موفق است که بتواند از این ابزار، چه به صورت گفتار و چه به شکل مکتوب، خوب استفاده کند.